Saturday, May 14, 2016

قديم ها،[نه خيلى قديم] همين چهار صباح پيش، آدمهاى معمولى روزگار حرفهايشان را يا روى نيمكت پارك و درخت مى كندند، يا روى ديوار توالت عمومى مى نوشتند، يا خودشان را به زمين و زمان مى زدند كه در پس زمينه فردِ مصاحبه شونده، بالا و پايين بپرند و علامت پيروزى نشان دهند كه شايد تصويرشان به سمع و نظر جهانيان برسد. خيلى ها هم لابد حرف حساب زياد داشتند براى گفتن، ولى نه رابطه داشتند، نه روى اِبراز وجود. بايد درى به تخته مى خورد كه يك استعداد، شانس ظهور كردن پيدا مى كرد و چه بسا در طول تاريخ، ميليونها استعداد حرام شده و هرگز فرصت به ثمر نشستن و رسانه اى شدن پيدا نكرده است. 
يكى از بهترين اتفاقات اخير دنياى امروز، اين است كه هر انسان مستقلى، بدون نياز به رابطه و ضابطه، مى تواند ابراز وجود كند و با دنيا حرف بزند. به همان سادگى كه هر كس مى تواند يك كانال رسمى داشته باشد و توليد محتوا كند. هر محتوايى هم مخاطب خودش را پيدا مى كند. حتى بى محتوايى هم مخاطب خودش دارد. تنها قسمت پيچيده ماجرا اينجاست كه بشر هنوز به اين موضوع عادت نكرده و طبيعتا دچار توهم "خود مشهور پندارى" شده است و نمودار رشد مشاهير جهان، از نمودار ازدياد جمعيت پيشى گرفته است. همه صبح به صبح از تريبون اتاق پخش، خدمت بينندگان و شنوندگان محترم سلام مى كنيم و شب قبل از خواب، تا برنامه اى ديگر و روزى ديگر، همه را به خداوند منان مى سپاريم.

No comments:

Post a Comment